به گزارش خبرگزاری مهر، در این نشست حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به ارائه بحث میپردازد و الگوی حکمی ـ اجتهادی در تولید علوم انسانی اسلامی را معرفی میکند و دکتر محمدکاظم فرقانی، عضو گروه فلسفه و کلام دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(ع) به نقد این الگو خواهد پرداخت.
نشست مذکور، یکشنبه ۳۰ فروردین از ساعت ۱۱ تا ۱۳ در سالن شهید مطهری دانشگاه امام صادق(ع) به نشانی تهران، بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت برگزار میشود.
این کرسی آزاداندیشی به کوشش مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) با پشتیبانی هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی برپا میشود.
ارائه تعریف و الگو برای تولید علم دینی با توجه به اینکه علوم با یکدیگر تمایز روشی، موضوعی و غایی دارند، متفاوت است از اینرو نمیتوان به یک تعریف و الگوی واحد برای تولید علم دینی اکتفا کرد و باید از الگوهای متفاوت بهره برد.
پیشنهاد عبدالحسین خسروپناه برای تولید علم دینی الگویی با عنوان «الگوی حکمی- اجتهادی» است. این الگو تنها در صدد تبیین علوم انسانی رفتاری ـ اجتماعی میباشد و با سایر علوم انسانی کاری ندارد چرا که علوم انسانی دو تعریف عام و خاص دارد. منظور وی از علوم انسانی رفتاری- اجتماعی، آن دسته از دانشهایی است که در ابتدا انسان مطلوب را تعریف میکنند، در گام دوم انسان تحققیافته را توصیف کرده و در گام سوم به نقد و تغییر این انسان تحققیافته به انسان مطلوب میپردازند.
توصیف انسان مطلوب در مکاتب مختلف مبتنی بر فلسفه واقعیت است. منظور از فلسفه واقعیت قضایایی همچون هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی است. در نظامهای سکولار با این رویکرد که تنها فاعل شناسا، انسان است به توصیف انسان مطلوب مبتنی بر فلسفه واقعیت میپردازد تا بتوانند انسان خاص مطلوب تربیتی، سیاسی، اقتصادی و... را معرفی کنند.
در توصیف انسان مطلوب، فلسفه واقعیت مبنای این توصیف است و در تغییر از مبنایی به نام فلسفه ارزش استفاده میشود. علوم رفتاری و اجتماعی بر اساس الگوی حکمی- اجتماعی، از حیث صورتبندی، همان ساختار سکولار را دارد به این معنا که ما سه گام توصیف انسان مطلوب، انسان محقق یافته و نقد، تعبیر و تغییرش را انجام میدهیم و از این لحاظ تفاوتی با الگوی سکولار ندارد اما تفاوت این دو در این است که توصیف انسان مطلوب بر اساس حکمت و فلسفه واقعیتی است که رویکرد اسلامی دارد. یعنی هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی اسلامی است که مبنای توصیف انسان مطلوب میشود و انسان تحقق یافته برای تغییر به انسان مطلوب مبتنی بر فلسفه ارزش اسلامی است.
تمایز اساسی در «علوم رفتاری- اجتماعی سکولار» با «علوم رفتاری و اجتماعی حکمی ـ اجتهادی» مربوط به روششناسی تولید علوم انسانی است. در روش الگوی حکمی- اجتهادی، توصیف انسان مطلوب مبتنی بر روش استدلالی و اجتهادی است و توصیف انسان تحقق یافته مبتنی بر روش تبیینی- تفسیری اجتهادی است و تغییر انسان محقق به انسان مطلوب در این الگو مبتنی بر روش تبیینی ـ تفسیری و استدلالی و اجتهادی است.
گفتنی است عبدالحسین خسروپناه این الگو را در جلد اول کتاب «در جستوجوی علوم انسانی اسلامی؛ تحلیل نظریههای علم دینی و آزمون الگوی حکمی ـ اجتهادی در تولید علوم انسانی اسلامی» شرح داده و در جلد دوم این اثر آزموده است.
جلد اول این کتاب در پنج فصل تنظیم شده است: کلیات علوم انسانی اسلامی، نظریههای غربگرایانه، نظریههای غربستیزانه، نظریههای غربگریزانه و نظریههای غربگزینانه. فصل اول در شش گفتار به چیستی علوم انسانی، پیشینه علم دینی، علل ظهور مسأله علم دینی، تحول در علوم انسانی از دیدگاه امام و رهبری و مدیریت تحول در علوم انسانی میپردازد. فصل دوم در سه گفتار، انکار اسلامیشدن علوم در مقام داوری، غیرعلمی بودن علم بومی و نقد پیشفرضهای علم دینی، علمی و تکنولوژیکبودن علوم انسانی را بررسی میکند.
علوم نقلی اسلامی، علوم انسانی ولایی و نسبیگرایی در تولید علم دینی عناوین سه گفتار فصل سوم هستند. فصل چهارم نیز از سه گفتار علم دینی زاییده جامعه دینی، نظریه علم دینی اجتهادی عام، مدل پارادایم اجتهادی دانش دینی(پاد) تشکیل شده است. فصل پنجم نیز در نه گفتار به بیان نظریههای غربگزینانه میپردازد که عبارتند از: نظریه اسلامیسازی معرفت، نظریه تهذیبی ـ تأسیسی، نظریه علم قدسی، نظریه حاکمیت جهانبینی دینی بر دانش، نظریه علم دینی حداکثری، نظریه علم دینی مبنایی ـ ارزشی ـ اجتهادی، دانش هماهنگ با جهان بینی، نظریه تأسیسی علم دینی و الگوی حکمی ـ اجتهادی علوم انسانی.
جلد دوم کتاب مذکور در پنج فصل آزمون الگوی حکمی ـ اجتهادی علوم انسانی در نظریههای سیاسی، آزمون الگوی حکمی ـ اجتهادی علوم انسانی در نظریههای اقتصادی، آزمون الگوی حکمی ـ اجتهادی علوم انسانی در نظریههای جامعهشناختی، آزمون الگوی حکمی ـ اجتهادی علوم انسانی در نظریههای روانشناختی و آزمون الگوی حکمی ـ اجتهادی علوم انسانی در نظریههای مدیریتی گردآوری شده است.
محمدکاظم فرقانی الهآبادی نیز مقالاتی همانند «بررسی انتقادی شماری از پیشفرضهای معناشناختی و ادله نظریه اصالت وجود» و «حکمت و عنایت الاهی، مبنای نظریه حکومت دینی» و کتاب «مسائل فلسفه اسلامی و نوآوریهای ملاصدرا» را در کارنامه دارد.
نظر شما